شناسایی سلولهای زامبی در مغز انسان پس از مرگ
زامبی، کلمهای است که بیشتر آن را در فیلمها و سریالها و بازیهای ویدیویی شنیدهایم؛ اما گویا دانشمندان بهنوعی آن را در دنیای واقعی مشاهده کردهاند.
ممکن است فکر کنید وقتی که انسان میمیرد، بدن او دیگر کاری را انجام نمیدهد و همه چیز تمام میشود. البته درست است؛ بدون گردش خون و هوا سیستمهای داخلی بدن تهی شده و میمیرند. اما به دلیل یک اتفاق عجیب و غریب زیستشناسی، مواردی مانند مردههای زنده وجود دارند! اینها نوعی سلول زنده در بدن مرده هستند.
گویا پس از مرگ، برخی سلولهای موجود در مغز انسان در واقع فعالیت خود را افزایش میدهند. این سلولهای زامبی، بیان ژن خود را افزایش داده و به تلاش خود برای انجام وظایف حیاتی ادامه میدهند، گویا کسی فراموش کرده که به آنها بگوید اکنون همهچیز تمام شده و آنها بیهوده در تلاش هستند. یک متخصص مغز و اعصاب بهنام جفری لوب از دانشگاه ایلینوی به همراه همکارانش مشاهده کردند که این سلولهای مغزی تا چند ساعت پس از مرگ نیز خود را با انجام کارهای سخت مشغول میکنند و شاخکهای جدیدی را ایجاد میکنند.
دکتر جفری لوب در این خصوص میگوید:
بیشتر مطالعات بیان میکنند وقتی که قلب از تپش میایستد، تمام فعالیتهای بدن از جمله فعالیتهای مغز نیز بهطور کامل متوقف میشوند؛ اما گویا اینطور نیست. یافتههای جدید ما باید برای تفسیر تحقیقات در مورد بافت مغز انسان مورد استفاده قرار بگیرند. ما تغییراتی را در مغز مشاهده کردهایم هرچند که تا کنون این تغییرات را از نظر کمیتی بررسی نکردهایم.
بیشتر اطلاعاتی که درباره اختلالات مغزی مانند اوتیسم، آلزایمر و اسکیزوفرنی داریم، حاصل آزمایشاتی است که پس از مرگ روی بافتهای مغز انجام شدهاند. این روش در جستجوی درمان بسیار مهم است؛ زیرا مدلهای حیوانی برای مطالعات مغزی اغلب در مورد ما صدق نمیکنند. معمولاً این آزمایشها روی بافت مغز افرادی که بیش از ۱۲ ساعت از فوت آنها میگذرد انجام میشوند. دکتر جفری لوب و تیم پژوهش با مقایسه بیان ژن در بافتهای تازه مغز (که به عنوان بخشی از جراحی صرع از ۲۰ بیمار برداشته شده) با نمونههای مغزی فوق الذکر از افراد متوفی، تفاوتهای چشمگیری را مشاهده کردند که با سن و بیماری خاصی ارتباط نداشتند.
آنها در دمای اتاق برای درک تغییرات فعالیت خاص سلول در طول زمان پس از مرگ از دادههای بیان ژن استفاده کردند که بعداً این دادهها را با بررسی بافتشناسی مغز تأیید کردند. اگرچه بیشتر فعالیتهای ژنی طی ۲۴ ساعتی که تیم مستند کرد پایدار باقی ماندند؛ اما سلولهای عصبی و فعالیت ژن آنها به سرعت از بین رفت. با وجود این، جالب است بدانید که سلولهای گلیال، بیان ژن و فرآیندها را افزایش دادند. شاید این اتفاق در نگاه اول باعث تعجب شود؛ اما در واقع وقوع آن منطقی است. سلولهای میکروگلیا و آستروسیت وقتی که اتفاق یا اشتباهی در مغز رخ میدهد فراخوانده میشوند و مرگ نیز بزرگترین اشتباهی است که یک موجود زنده میتواند مرتکب شود.
دکتر جفری لوب میگوید:
بزرگ شدن سلولهای گلیال پس از مرگ با توجه به التهابی بودن آنها چیز عجیبی نیست به شرط اینکه بدانید وظیفهی آنها درست کردن اوضاع مغز پس از وقوع آسیبهای مغزی نظیر کمبود اکسیژن و سکتهی مغزی است.
این تیم سپس نشان داد که RNA بیان شده توسط ژنها، به خودی خود ظرف ۲۴ ساعت پس از مرگ تغییر نمیکند؛ بنابراین هرگونه تغییر در مقدار آن باید به دلیل ادامه روندهای بیولوژیکی باشد.
پژوهشگران در مقالهای که در این خصوص منتشر کردند گفتند:
روند کامل بیان ژن در نمونههای تازهی جدا شده از مغز انسان، امکان مشاهدهی بیسابقهای از پیچیدگی ژنومی مغز انسان را فراهم میکند؛ زیرا بسیاری از رونوشتهای مختلف در بافتهای پس از مرگ وجود ندارند و حفظ نمیشوند.
این مطالعه روی مطالعات انجام شده در گذشته و آنهایی که هم اکنون با استفاده از بافت مغز روی بیماریهایی که پاسخ ایمنی به همراه دارند (مانند این سلولهای گلیال زامبی که در اثر بلعیدن بیهودهی مغزهای در حال مرگ متورم میشوند) انجام میشوند، تأثیر مهمی میگذارد. با وجود این، پس از ۲۴ ساعت این سلولها نیز تسلیم شدند و دیگر از بافت تخریب کنندهای که آنها را احاطه کرده بود قابل تشخیص نبودند.
دکتر جفری لوب در ادامهی صحبتهای خود افزود:
پژوهشگران باید این تغییرات سلولی و ژنتیکی را در نظر بگیرند و حتماً از نمونههای بافتی تازهتری برای انجام مطالعات خود استفاده کنند؛ زیرا هرچه بگذرد این تغییرات افزایش مییابند. خبر خوب این است که ما اکنون میدانیم کدام ژنها و انواع سلولها پایدار هستند، کدامها تخریب میشوند و با گذشت زمان افزایش مییابند تا نتایج مطالعات مغز پس از مرگ بهتر درک شوند.
این مطالعه نشان میدهد که حتی پس از مرگ نیز ما موجودات کاملاً ایستایی نیستیم.