پول بر سلامتی و خوشبختی تاثیر دارد
طبق پژوهشی جدید، مشخص شده که تأثیر پول و ثروت بر سلامتی و خوشبختی بیش از چیزی بوده که پیشتر گمان میکردیم.
بارها این جمله را شنیدهایم که «پول خوشبختی نمیآورد» اما گویا اشتباه میکردیم! زیرا طبق پژوهشهای جدید اثر پول بر سلامتی و خوشبختی بیش از آن چیزی است که فکر میکردیم. یکی از دلایل این موضوع نیز این است که وقتی افراد درآمدهای زیادی کسب میکنند، احساس کنترل بیشتری روی زندگی خود دارند. وقتی شخصی پولدار باشد، از میان تصمیمهای کوچک و بزرگ، انتخابهای بیشتری دارد و همین امر باعث میشود فرد احساس خود مختاری داشته باشد.
اما بهراستی چه ارتباطی میان ثروتمند بودن و سلامتی وجود دارد؟ متیو کیلینگورث میگوید که بحث رابطهی پول و سلامتی یکی از موضوعاتی بوده که او پژوهشهای زیادی روی آن انجام داده است. او که در دانشکدهی پن وارتون روی خوشبختی انسان پژوهش میکند، باور دارد که سایر دانشمندان و حتی مردم نیز روی این موضوع پژوهش کردهاند؛ زیرا توجه بسیاری را به خود جلب میکند.
برای پاسخ به این پرسش، کیلینگورث به جمعآوری ۱.۷ میلیون نقاط دادهی مربوط به بیش از ۳۳ هزار مشارکت کننده که احساسات لحظهای خود را در طول زندگی روزمره ثبت کردهاند پرداخته است. وی در مقالهای که در نشریهی Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر کرده، کاملاً تأیید کرد که پول روی خوشبختی افراد تأثیر دارد. این مقاله با سایر مقالات قبلی که روی این موضوع پژوهش کرده بودند در تضاد است. در آن مقالات بیان شده بود که اگر سقف درآمد سالیانهی افراد بالاتر از ۷۵ هزار دلار باشد، به یک قسمت مسطح میرسیم که در آن دلارها ارزش خود را از دست میدهند و مبالغ بالاتر اثری روی سلامتی و رفاه افراد ندارند.
کیلینگورث در این کار گستردهی خود از روشی به نام نمونهبرداری تجربی استفاده کرده است. وی با استفاده از این روش، از مشارکت کنندگان درخواست کرده بود که در ساعات تصادفی در طول روز به یکسری سوالات پاسخ دهند تا احساسات لحظهای آنان ثبت شود. این کار به کیلینگورث این اجازه را میدهد تا بهنوعی در کنار شرکت کنندگان زندگی کند و میلیونها لحظه از زندگی آنان را تجربه کند. آنان در طول این مطالعه مجبور بودند که لحظاتی مانند تماشای تلویزیون، غذا خوردن و چتهای خود را ثبت کنند. مطالعاتی که پیشتر انجام شده بودند، بر ارزیابی رفاه کلی شرکت کنندگان تمرکز داشتند که میزان رضایت کلی از زندگی را شامل میشود. اما در طول این مطالعهی خاص، کیلینگورث روی رفاه کلی و تجربی شرکتکنندگان تمرکز کرد؛ یعنی احساسات لحظهای آنان را نیز در نظر گرفت.
شرکت کنندگان در طول روز، از طریق اپلیکیشنی که کیلینگورث طراحی کرده بود و با نام Track Your Happiness شناخته میشود، چندین مرتبه به صورت تصادفی احساسات خود را ثبت میکردند. این اپلیکیشن برای ارزیابی رفاه تجربی افراد، هر بار از آنها میپرسید «اکنون چه حالی داری؟» و شرکت کنندگان باید از بین گسترهی «خیلی بد» تا «خیلی خوب» پاسخ خود را انتخاب میکردند. در آخر هر روز اپلیکیشن برای ارزیابی رفاه کلی از شرکت کنندگان میپرسید «چقدر از زندگی خودت رضایت داری؟» و شرکت کنندگان نیز باید از بین گسترهی «اصلاً راضی نیستم» تا «خیلی رضایت دارم» پاسخ خود را انتخاب میکردند.
معیار ارزیابی میزان رفاه تجربی بر اساس ۱۲ احساس مختلف بوده است؛ ۵ عدد از آنها مثبت (اطمینان بخش، خوب، الهام بخش، علاقهمند و مفتخر) و ۷ عدد از آنها منفی (ترس، عصبانیت، بد، کسل کننده، غمانگیز، اضطراب آور و آشفته) بودند. ارزیابی رفاه کلی نیز بر اساس ۲ معیار مربوط به رضایت از زندگی انجام پذیرفته است.
این فرآیند، تصاویر لحظهای تکرار شوندهای از زندگی افراد ثبت میکند و در نهایت یک تصویر ترکیبی را برای کیلینگورث ایجاد کرده است که مانند یک فیلم از زندگی آنان بوده است. در این پژوهش که در ایالات متحده انجام شده است ۳۳,۳۹۱ نفر از گروههای سنی ۱۸ تا ۶۵ سال شرکت داشتند و در مجموع ۱,۷۲۵,۹۹۴ لحظه از رفاه تجربی آنها به ثبت رسید. دانشمندان معمولاً میگویند باید نمونهای را انتخاب کرد که نمایندهی یک جامعه باشد؛ اما در این پژوهش نمونههایی از زندگی لحظهای تعداد زیادی از افراد به ثبت رسید.
کیلینگورث پس از جمعآوری تمام دادهها، میانگین رفاه هر شخصی را محاسبه کرد و رابطهی این رفاه با میزان درآمد آن شخص را مورد بررسی قرار داد. وی سپس تلاش کرد تا نتایج پژوهشی که در سال ۲۰۱۰ انجام شده بود و میگفت که «میزان رضایت افراد از زندگی با افزایش درآمد بیشتر میشود اما اگر سقف درآمد سالیانهی افراد بالاتر از ۷۵ هزار دلار باشد، به یک قسمت مسطح میرسیم که در آن دلارها ارزش خود را از دست میدهند و مبالغ بالاتر اثری روی سلامتی و رفاه افراد ندارند» را از طریق مطالعات خود تأیید کند اما گویا این قضیه امکانپذیر نبود زیرا نتایج پژوهش جدید چیز دیگری را نشان میداد.
وی ابتدا سعی کرد که نشان دهد پول وقتی به بالای ۷۵ هزار دلار برسد ارزش خود را از دست میدهد اما متوجه شد که رابطهی میان پول با رفاه و رضایت از زندگی بسیار پیچیدهتر است. او با بررسی طیف وسیعی از درآمدهای شرکت کنندگان، متوجه شد که رفاه و رضایت تجربی و رفاه کلی افراد با میزان درآمد آنها رابطهی مستقیم داشته و هرچه درآمد بیشتر باشد، رضایت از زندگی نیز بالاتر میرود و پول هیچگاه بیارزش نمیشود، بلکه رفته رفته ارزشمندتر میشود.
در اینجا، منظور از «درآمد» همان مفهومی نیست که با آن آشنایی داریم؛ بلکه منظور لگاریتم درآمد است. یعنی به جای اینکه ارزش هر دلار برای هر فردی یکسان باشد، شاهد این هستیم که با افزایش درآمد، از ارزش دلارها برای افراد کاسته میشود. انتظار میرود که میزان اختلاف رضایت از زندگی دو نفر که به ترتیب ۲۵ و ۵۰ هزار دلار در سال درآمد دارند، با دو نفر که به ترتیب ۱۰۰ و ۲۰۰ هزار دلار در سال درآمد دارند یکسان باشد. یعنی هر کسی با هر درآمدی احساس رضایتی مشابه در مورد زندگی دارد و هرچه درآمدش بیشتر شود این میزان رضایت نیز بالاتر میرود و هرگز متوقف نمیشود.
فراتر از این، کیلینگورث توانست زوایای بیشتری از رابطهی پول و احساس خوشبختی را به ما نشان دهد. او میگوید افرادی که درآمدی بیشتری دارند به واسطهی احساس کنترل بیشتر روی زندگی، خوشبختتر هستند. وقتی که شما پول بیشتری داشته باشید، برای نوع زندگی کردن خود گزینههای بیشتری در اختیار دارید و در دورهی همهگیری کرونا نیز به وضوح این موضوع مشخص شد. افرادی که زندگی کارمندی داشتهاند و حقوق ماهیانه دریافت میکردهاند و به واسطهی همهگیری کرونا شغل خود را از دست دادند، مجبور هستند برای تأمین هزینههای زندگی به اولین کاری که به پست آنها میخورد تن دهند، حتی اگر آن کار را دوست نداشته باشند. در مقابل، افرادی که درآمد نسبتاً خوبی دارند میتوانند مدت زمان بیشتری صبر کنند تا یک موقعیت شغلی مناسب برای آنها فراهم شود. فرقی نمیکند که قصد دارید تصمیمات بزرگ یا کوچک بگیرید، اگر پول داشته باشید همواره گزینههای بیشتری در اختیار دارید و هرچه پولدارتر باشید این گزینهها بیشتر میشوند و همین موضوع احساس خودمختاری را در شما تقویت خواهد کرد.
البته بهتر است که موفقیت را با پولداری تعریف نکنیم. کیلینگورث دریافت که پول برای افراد خوشبختی به همراه میآورد؛ اما مشخص شد افرادی که پول و موفقیت را برابر میدانند کمتر از آنهایی که این دو را از یکدیگر جدا کردهاند خوشبخت هستند. همچنین مشخص شد افرادی که برای کسب درآمد بیشتر خود را بیش از حد مجبور به کار کردن میکنند، اکثر اوقات خسته و افسرده هستند.
کیلینگورث نشان داد که پول هرچه بیشتر باشد، خوشبختی و رفاه و میزان رضایت از زندگی نیز بیشتر میشود. اما وی درخواست کرده که افراد تمرکز خود را فقط و فقط روی پول نگذارند. در واقع او دریافت که درآمد، عامل تعیین کنندهی میزان خوشبختی است. او میگوید وقتی که ما در مورد میزان خوب بودن زندگی سایرین فکر میکنیم، نظرمان فقط روی میزان ثروت آنها میرود. اگرچه پول عاملی است که میزان خوشبختی را تعیین میکند اما این فقط یکی از هزاران عواملی است که روی کیفیت زندگی تأثیر دارد و افراد میتوانند آن را کنترل کنند.